با سلام دوباره
حالتون چطوره چه خبرا ؟با درسا چه کار میکنین؟
بازم با دو تا ماه دیگه اومدم
بابا مردم انقدر مطلب در آوردم
بریم سر ماه ها
مهر:
جشن میترا کانا:هرمَزدروز از مهرماه برابر با 1مهرماه در گاهشماری ایرانیروز جشن بزرگ «میثرَکَنَه / میتراکانا /مهرگان»، بزرگترین جشن هخامنشی در ستایش و گرامیداشت «میترا» در نخستین روز ماه «باگایادی / بَغَیادی»(یاد خدا)، و نیز آغاز سال نو در گاهشماری هخامنشی.امروزه نیز سنت کهن آغاز سال نو از ابتدای پاییز با نام «سال وِرز»، در تقویم محلی کردان مُکری مهاباد و طایفههای کردان شکری باقی مانده است. در تقویم محلی پامیر (به ویژه دو ناحیهی «ونج» و «خوف»)از نخستین روز پاییز(تیرماه)(1)با نام «نوروزِ تیرَه ما» یاد میکنند.آغاز پاییز به عنوان آغاز سال نو زراعی همچنان در میان کشاورزان رایج است. همچنین بیرونی از این روز با عنوان «نیم سرده»(نیمهی سال) نام برده است.هنگام اصلی جشن «مهرگان» نیز در اصل در چنین روزی بوده که بعدها به شانزدهم مهرماه منتقل شده است.در ادبیات کهن فارسی نیز همواره جشن مهرگان با نخستین روز فصل پاییز برابر دانسته شده است.
روش هشانا:یکم تیشریعبری برابر با 1 مهرماهدر گاهشماری ایرانی نخستین روز و دومین روز از ماه تیشری عبری جشن «روش هشانا»(Rosh
Hashanah) -در عبری به معنی آغاز سال - برگزار میشود که نمود آغاز سال یهودی
میباشد.این عید را «روز داوری» یا «روز یادبود» یا «روز نواختن شوفار» نیز
مینامند.بنابر باور یهودیان این عید روز آفرینش حضرت آدم میباشد و در آن
سرنوشت هرکسی در سال نو، رقم میخورد. از این رو برای کلیمیان ایران، دو روز روش
هشانا تعطیل است و آنان با رفتن به کنیساها و برپایی مراسم ویژه، سرنوشت نیک و
سعادتمندانه را از خداوند درخواست میکنند. نام «روز یادبود» که به سال نو یهودی اطلاق میشود به خاطر آن است که یهودی از خالق خود میطلبد که برای نسل حضرت ابراهیم، قربانی کردن اسحق پسرش را
به یاد آورد و نام «روز نواختن شوفار» نیز به خاطر شوفار (بوقی از شاخ قوچ) است که در کنیساها در این روز نواخته میشود. این طنین قلبهای خفته را میلرزاند و
انسانها را به توبه و اصلاح اعمال فرا میخواند. از آنجا که روز سال نو «روز
داوری» میباشد، در این روز نمازهای مفصلتری میخوانند.در شب جشن «روش هشانا»خوراکیهای ویژهای میخورند که از دیدگاه معنی عبری آنها جنبهی نمادین دارند.
۱. سیب وعسل : با خوردن سیب
وعسل از درگاه خداوند سالی نیکو و
شیرین از آغاز سال تا پایان آن را درخواست میکنند.
۲. کدو : با خوردن کدو از
درگاه خداوند میخواهند که اگر تقدیر
ِبدی برایشان صادر شده، آن را نابود کرده و شایستگی اعمال نیکشان به درگاه خدا
اعلام گردد.
۳. لوبیا : نمادی است از
افزایش موفقیت و خوشبختی و اینکه همواره
کارهای نیک انجام دهند.
۴. گوشت کله بره : کلهی بره
یادآوری است از جان نثاری ِ«اسحق»
فرزند حضرت ابراهیم و آرزوی بزرگی و سرداری و زیردست دشمنان و کافران نشدن.
۵. چغندر : خوردن چغندر
آرزوی نابودی همهی دشمنان و بدخواهان
پیروان توحید در جهان است.
۶. شُش (ریه) : شش نمادی است
از سبکی و خوردن ریه آرزویی است برای
سبک بودن گناهان.
۷. انار شیرین : انار میخورند
تا مثل دانههای انار، مملو از
صواب بوده و همواره برای اطاعت از احکام و اجرای اوامر الهی آماده باشند.
جشن کاشت:از هرمزدتا سپندارمذاز مهرماه برابر با 1 تا 5 مهر در گاهشماری ایرانی در روزهای نخستین مهرماه جشنی به نام «جشن کاشت» در برخی از شهرها و روستاهای ایران به ویژه در مهاباد آذربایجان غربی برگزار میشود.
بدینگونه که کیسههایی از حبوبات و بذرهای مختلف را از شاخههای درخت
کوچک خشکیدهای آویزان کرده و آن را آتش میزنند، کیسهای را که زودتر از همه
بسوزد، نمونهی محصول کشت بیشتر قرار میدهند.
جشن تیر گان سوم:تیرروز از مهرماه برابر با 13 مهر در گاهشماری ایرانییکی دیگر از جشنهای تیرگان، است در گرامیداشت ستارهی باران آور «تیشتَر»(= شباهنگ = شِعرای یمانی) و در خوارزم باستان به نام «چیری روچ» یا «تیرروز»نامیده میشده است.
سوکوت یا عید سایبان ها:پانزدهم ماه تیشریعبری برابر با 15 مهرماه در گاهشماری ایرانی پانزدهم ماه عبری تیشری،آغاز جشنی به نام «سوکوت» یا «عید
سایبانها» در بین ی هودیان ایران است، واژهی «سوکوت» جمع کلمهی عبری «سوکا» به معنی سایهبان است.
سوکا جشنی است که به مناسبت خروج بنی اسرائیل از مصر و به یاد الطاف خداوند به قوم بنی اسرائیل در صحرای سینا برگزار میشود.سوکوت 5 روز بعد از «یوم
کیپور» (روزهی بزرگ کلیمیان که 25 ساعت
میباشد) شروع میشود و هفت روز ادامه دارد.
در این جشن با ساختن سایبان تا یک هفته آیینهای دینی برگزار میشود.برابر نظر بیشتر مفسران تورات، منظور از سایهبان (سوکا) در بیابان، ابرهای ویژهای بودند که به طور معجزهوار مردم را در بیابان از اطراف احاطه کرده و آنها را از هر گونه گزند و آسیب طبیعی محافظت میکردند.بنابراین سکونت در سوکا، یادآوری معجزه خداوند در خارج ساختن عبرانیان از مصر و محافظت از آنها در مدت چهل سال اقامت در بیابان است. یکی دیگر از فلسفههای ساختن سوکا، با توجه به وضعیت خاص سقف آن بیان میشود. سقف سوکا از جنس حصیر یا شاخ و برگ درختان است، به طوری که باران به
آسانی داخل آن میشود. کسی که در سوکا ساکن است، از یک سو به وضعیت افرادی که سر پناه مناسبی برای خود ندارند، آگاه میشود و احساس همدردیبیشتری با مستمندان میکند و از سوی دیگر، به فرمان خداوند، خانه مستحکم و راحت خود را ترک کرده، در محلی که به ظاهر سقف محکمی ندارد، ساکن شده است. وی در این حالت، توکل و ایمان خودرا به خداوند تقویت کرده، اعلام میکند که به فرمان خالقش حاضر است حتی مکان راحت خود را ترک کرده و به محل مورد نظر او - گرچه دارای امکانات کمتری است برود و امیدخواهد داشت که خداوند او را در هر وضعیتی - مانند اجدادش در بیابان سینای - حفظ میکند.نام دیگر سوکوت «حگ ها
آسیف» به معنی جشن جمع آوری محصول است. سوکوت در ایام جمع آوری محصول برگزار میشود. جشن شاووعوت(اعطای تورات) اولین برداشت محصول است، حاصلی که در بهار کاشته شده است. سوکوت هم جشن جمع آوری محصول در پاییز است.
جشن مهرگان:مهر روز از مهرماه برابر با 16مهر در گاهشماری ایرانی
میستاییم مهر ِدارندهی دشتهای پهناور را،
او که به همهی سرزمینهای
ایرانی،
خانمانی پُر از آشتی، پُر از آرامی و پُر از شادی میبخشد
«اوستا - مهر یشت : جشن مهرگان» که در گذشته آن را «میتراکانا» یا
«متراکانا»(Metrakana) می نامیدند و در نخستین روز از پاییز برگزار می شد، پس از نوروز بزرگ ترین جشن ایرانی و هندی است در ستایش ایزد «میثرَه» یا «میترا» و بعدها «مهر» که از مهر روز آغاز شده تا رام روز به اندازه ی شش روز ادامه دارد.
سنگ نگاره ی میترا در نمرود داغ، آناتولی خاوری سده ی یکم پیش از میلاد«مهریشت» نام بخش بزرگی در اوستا است که در بزرگداشت و ستایش این ایزد بزرگ و کهن ایرانی سروده شده است. مهر یشت، دهمین یشت اوستا است وهمچون فروردین یشت، از کهن ترین بخش های اوستا بشمار می آید. مهر یشت از نگاه اشاره های نجومی و باورهای کیهانی از مهم ترین و ناب ترین بخش های اوستا است و کهن ترین سند درباره ی آگاهی ایرانیان از کروی بودن زمین، بند 95 همین یشت می باشد. از مهر یشت تا به امروز 69 بند کهن و 77 بند افزوده شده از دوران ساسانیان،به جا مانده است.روز آغاز جشن مهرگان، «مهرگان همگانی» یا «مهرگان عامه» و روز
انجام، «مهرگان ویژه» یا «مهرگان خاصه» نام دارد.همان طور که می دانیم در
گاهشماری باستانی ایران، سال به دو پاره (فصل) بخش می شد، تابستان (هَمَ) هفت ماهه و زمستان (زَیَنَ) پنج ماهه، که جشن نوروز جشن آغاز تابستان بزرگ ومهرگان جشن آغاز زمستان بزرگ بود و از این رو این دو جشن با هم برابری می کرده اند.
برج رادکان - برج رادک خواجه نصیر توسی
آنچنان که ابوریحان بیرونیدر «آثارالباقیه» از زبان «سلمان فارسی» آورده است : «... ما در عهد زرتشتی بودن میگفتیم، خداوند برای زینت بندگان
خود یاقوت را در نوروز و زبرجد را در مهرگان بیرون آورد و فضل این دو روز بر
روزهای دیگر مانند فضل یاقوت و زبرجد است بر جواهرهای دیگر ...» در برهان قاطع «خلف تبریزی» نیز دربارهی مهرگان
میخوانیم : «نام روز شانزدهم از هر ماه و نام ماه هفتم از سال شمسی باشد و آن بودن آفتاب عالم تاب است در برج میزان که ابتدای فصل خزان است و نزد فارسیان بعد از جشن و عید نوروز که روز اول آمدن آفتاب است به برج حمل از این بزرگتر جشنی
نمیباشد و همچنان که نوروز را عامه و خاصه میباشد، مهرگان را نیز عامه و خاصه است و تا شش روز تعظیم این جشن کنند. ابتدا از روز شانزدهم و آن را مهرگان عامه خوانندو انتها روز بیست و یکم و آن را مهرگان خاصه (روز جشن مُغان یعنی آتش پرستاران) خوانند و عجمان گویند که خدایتعالی زمین را در این روز گسترانید و اجساد را در این روز محل و مقر ارواح گردانید ...»
پیدایش مهرگان: پیشینهی جشن مهرگان به اندازهی قدمت ایزدش، میترا است و تا آنجا که بن نوشتهای موجود نشان میدهند، این جشن دست کم از دوران فریدون پیشدادی آغاز شده است که شاهنامهی فردوسیبه روشنی به پیدایش این جشن در دوران پادشاهی فریدون اشاره کرده است :
فریدون
چو شد بر جهان کامکار ندانست جز خویشتن شهریار
به رســم کیان تاج و
تخت مهی بیاراست با کاخ شاهنشهی
به روز خجسته ســر مهر
ماه به سر بر نهاد آن کیانی کلاه
زمانه بی اندوه گشـت از
بدی گرفتند هر کــس ره بـخردی
دل از داوریهـا
بپرداخـتـنـد به آیین، یکی، جشن نو ساختند
نـشـسـتـنـد
فرزانگان، شادکام گـرفتند هـر یک ز یاقوت، جام
می روشن و چهره ی
شاه نـَو جهان نو ز داد از سر ِماه نـَو
بـفـرمـود تا آتش
افـروخـتـنـد همه عنبر و زعفران سوختند
پـرسـتـیـدن مهرگان
دیـن اوسـت تن آسانی و خوردن آیین اوست
کنون یادگارست از و ماه
مهر به کوش و به رنج ایچ منمای چهر
ابوریحان بیرونی نیز میآورد:
«... در روز مهرگان فرشتگان به یاری کاوه ی آهنگر شتافتند و فریدون به تخت شاهی نشست و ضحاک را در کوه دماوند زندانی کرد و مردمان را از گزند او برهانید ...»و تاریخ نگار دیگری به نام «ابوسعید عبدالحی بن ضحاک بن محمود گردیزی» که در سال 444 هجری کتاب «زینالاخبار» را نگاشته از جشنهای ایران باستان بخشی را آورده است و دربارهی مهرگان میگوید :«این روز مهرگان باشد و
نام روز و ماه همراهند و چنین گویند که اندر این روز آفریدون بر بیوراسب که او را ضحاک گویند، پیروز شد و او را اسیر کرد و او را بست و به دماوند برد و در آنجا وی را زندانی کرد. مهرگان بزرگ و برخی از مغان چنین گویند که این پیروزی فریدون بر بیوراسب، رام روز بوده است و زرتشت که مغان او را به پیامبری دارند، ایشان را فرموده است، بزرگ داشتن این روز و روز نوروز را.»
گویا تاریخنویسان،
شاعران و نویسندگان هم پیمان گشتهاند تا از
پیدایش مهرگان گزارشهای یکسانی ارایه دهند.«اسدی توسی» نیز در «گرشاسب نامه»از چرایی پیدایش مهرگان گزارش میدهد :
فــریـدون
فــرخ بـه گـرز
نـبـرد ز ضـحـاک تـازی بـرآورد گرد
چو در برج شاهین شد از خوشه
مهر نشست او به شاهی سر ماه مهر
و باز هم «بیرونی» در«التفهیم» مینویسد : «... مهرگان شانزدهمین
روز از مهرماه و نامش مهر، اندرین روز، آفریدون ظفر یافت بر بیورسب جادو، آنک معروف است به ضحاک و به کوه دماوند بازداشت و روزها که سپس مهرگان است همه جشنند، بر کردار آنچه از پس نوروز بُوَد ...»گزارش خلف تبریزی دربارهی
پیدایش مهرگان نیز اینچنین است :«... و در این روز ملایکه
یاری و ممدکاری کاوه آهنگر کردند و فریدون در این روز بر تخت شاهی نشست و در این روز ضحاک را گرفته به کوه دماوند فرستاد که در بند کنند و مردمان به سبب این مقدمه جشنی عظیم کردند و عید نمودند و بعد از آن حکام را مهر و محبت به رعایا به هم رسید و چون مهرگان به معنی محبت پیوستن است بنابراین بدین نام موسوم گشت ...» دکتر «محمود روحالامینی» به نقل از
آثارالباقیهی بیرونی مینویسد : «… و برخی مهرگان را بر
نوروز برتری دادهاند چنانکه پاییز را بر
بهار برتری دادهاند و تکیهگاه ایشان اینست که «اسکندر» از «ارسطو» پرسید که
کدامیک از این دو فصل بهتر است ؟ ارسطو گفت پادشاها در بهار حشرات و هوام آغاز
میکند که نشو یابند، و در پاییز آغاز ذهاب آنهاست، پس پاییز از بهار بهتر
است...» و حتی بیرونی که به سختکوشی
و پرکاری نامدار است گویا بایستهی خویش میداند که در مهرگان و نوروز بیاساید، آنگونه که «شهروزی» در مورد وی میگوید:«… دست و چشم و فکر او
هیچگاه از عمل بازنماند، مگر به روز نوروز
و مهرگان.» در نظم و نثر پارسی از
روزگاران گذشته، دربارهی جشن مهرگان گفتوگو و اشاره بسیار شده است. پس از ساسانیان، در آن روزگاران پر آشوب که نابسامانی و پریشانی در ایران گسترش پیدا کرده بود، باز هم ایرانیان آیینهای گذشته و آدابشان را همچنان نگه میداشتند و هنگامی که فرصتی به دست میآوردند، این آداب و
آیینها به آشکاری و روشنی و فر و شکوه برگزار میشد و هنگامی که سختگیری تازیان در اینباره آغاز میشد، ایرانیان به گونههای پنهان آیینهای خود را برگزار
میکردند. سرانجام به انگیزهی اهلیت این آیینها، شایان نگرش بود و پذیرا شدن یا
زیر همان عنوانها و یا زیر سرپوشها و عنوانهایی تازه مورد پذیرش و اقتباس
تازیان یورشی و دشمنان ایران قرار میگرفت. از آن جمله است جشن مهرگان.
«رودکی» دربارهی مهرگان چنین سروده است :
ملکا
جشن مهرگان آمــــد جشن شاهان و خسروان آمــد
جز به جای ملهم
و خرگاه بـــدل بــاغ و بـــوسـتـان آمـــد
مورد برجای سوسن آمـــد
بــاز مــی بر جــای ارغــوان آمــــد
تو جوانـمرد و دولت تو
جـوان مــی بر بخت تــو جـوان آمــد
«ابولفضل بیهقی» نیز شرح جشن مهرگان را در که در روزگار مسعود غزنوی برگزار میشد در کتاب خود آورده است :«... و روز دوشنبه دو روز
مانده از ماه رمضان به جشن مهرگان بنشست و چندان نثارها و هدیهها و طرف و ستور آورده بودند که از حد و اندازه بگذشت و
سوری صاحب دیوان بیاندازه چیزها فرستاده بود، نزدیک درش تا پیش آورد، همچنان نمایندگان بزرگان پیرامون چون خوارزمشاه آلتونتاش و امیر چغانیان و امیر گرگان و کشورهای قصدار، مکران و دیگران بسیار چیز آوردند و روزی با نام بگذشت.
چگونگی برپایی جشن مهرگان در گذشته با نگاهی با آثار بجا
مانده از بزرگان و دانشمندان و مورخانی چون
فردوسی، بیرونی، اسدی توسی، کتزیاس، دوریس، استرابون، و همچنین آثارشاعرانی چون رودکی، فرخی، منوچهری دامغانی، ناصرخسرو، سعد سلمان و ... میتوان به راحتی شیوهی برگزاری جشن مهرگان در دوران پیشین را دریافت.
«کتزیاس»(Katesias)یونانی، پزشک ویژهی اردشیر دوم هخامنشی مینویسد :«... پادشاهان هخامنشی به هیچگونه نباید مست شوند، مگر در روز جشن مهرگان که لباسهای ارغوانی گرانبهایی میپوشند و همراه با مردم و دستههای نوازندگان و خنیاگران در باده پیمایی همگانی شرکت میجویند ...»
این تنها روز در ایران هخامنشی بوده که مردم میتوانستند در حضور پادشاهان به صورت همگانی باده گساری کنند.تاریخ نگار دیگری به نام
«دوریس»(Duris) مینویسد :«... پادشاهان در این جشن پایکوبی و دست افشانی میکردند ...» بنا به گفتهی «استرابون»(Strabon)خشتره پاون (ساتراپ) ارمنستان، در جشن مهرگان بیست هزار کره اسب به رسم پیشکشی به دربار شاهنشاه هخامنشی گسیل میداشت.اردشیر پاپکان (بابکان) و
خسرو انوشیروان در این روز تنپوش نو به مردم میبخشیدند.
در این روز موبد موبدان
خوانچهای که در آن لیمو، شکر، نیلوفر،
سیب، به، انار، و یک خوشهی انگور سفید و هفت دانه مورد گذاشته بود، واج گویان
(زمزمه کنان) نزد شاه میآورد. هفت مورد و هفت چیز دیگر که در خوانچه می گذاشتند، همان هفت چین بودکه جز تشریفات جشن نوروز و مهرگان به حساب میآید.ابوریحان بیرونی میگوید:«... گویند مهر، نام
خورشید است و در چنین روزی پدیدار گشته، از اینرو، نام مهرگان را به او نسبت دادهاند. پادشاهان در این روز تاجی به شکل خورشید که در آن دایرهای مانند چرخ چسبیده بود بر سر میگذاشتند و میگویند که دراین روز فریدون بر بیوراسپ (ضحاک ماردوش) دست یافت. چون در چنین روزی فرشتگان از آسمان به یاری فریدون پایین آمدند، لذا در جشن مهرگان به یاد آن روز، در سرای پادشاهان، مردی دلیر میگماشتند و بامدادان به آواز بلند ندا میداد، ای فرشتگان به سوی دنیا بشتابید و جهان را از گزند اهریمنان برهانید.» خلف تبریزی نیز بخشی از
مراسم جشن مهرگان را چنین توصیف میکند :«... و گویند که اردشیر
بابکان تاجی که بر آن صورت آفتاب نقش کرده بودند در این روز بر سر نهاد و بعد از او پادشاهان عجم نیز در این روز همچنان تاجی بر سر اولاد خود نهادندی و روغن «بان» که آن درختی است و میوهی آن را «حسب البان»
گویند به جهت یُمن و تبرک بر بدن مالیدندی و اول کسی که در این روز نزدیک پادشاهان عجم آمدی موبد موبدان و دانشمندان بودی و هفت خوان از میوه همچو ترنج و سیب و بی وانار و عناب و انگور سفید و کُنار با خود آوردندی، چه عقیدهی فارسیان آن است که در این روز از هر هفت میوهی مذکور بخورند و روغن بان بر بدن بمالند و گلاب بیاشامند و بر خود و دوستان خود بپاشند ...» «کومون»(Cumont)
خاورشناس و دانشمند بلژیکی در
کتاب گرانبهای خود به نام «آیین میترا» چنین میگوید : «.. بدون تردید، جشن
مهرگان که در کشورهای روم باستان، روز پیدایش خورشید نامیده میشد و آن را «سل ناتالیس این وکتی»(Sol Natalis Invecti)
یعنی «روز زایش خورشید شکست ناپذیر» میگفتند که به بیست و پنجم ماه دسامبر کشیده شد و شماری زیاد از عیسویان پیش از عیسی مسیح به آیین مهرپرستی گرویدند و پس از گسترش دین مسیح در اروپا، روز زایش مسیح قرار داده شد. چون عیسویان نمیخواستند این روز را جشن بگیرند به نام زاده شدن عیسی جشن گرفتند.» در واقع باید گفت که
کریسمس عیسویان بر پایهی مهر روز ایرانیان باستان است.
دکتر «ذبیح الله صفا» در مجلهی مهر، شمارهی ده، سال نخست چنین مینویسد :«در روزهای مهرگان و نوروز، پارسیان، مُشک و عنبر و عود هندی به
یکدیگر میدادند و تودههای مردم هر کدام به فراخور حال و توانایی و کار خود برای
پادشاه پیشکش میآوردند و رسم و آیین و آداب جشن مهرگان همانند بزرگواری روز نخست نوروز بوده است.» به روایتی نیز تاجگذاری
اردشیر پاپکان، مقارن با جشن مهرگان بود.ابومسلم خراسانی، برمکیان
و دولت مردان آن زمان عباسیان، در گرفتن جشن مهرگان پافشاری داشتند.در کتاب «تلمود»، از کتابهای مقدس یهود هم از جشن مهرگان سخن رفته است و این نشان میدهد که این جشن در بسیاری از مناطق دنیای باستان برگزار میشده است.واژگان
«مهرجان»(مهرجانات) و «نیروز» که معرب شدهی مهرگان و نوروز است و اکنون نیز در بسیاری از کشورهای عرب زبان حاشیهی خلیج فارس و برخی از
کشورهای شمال آفریقا به مفهوم جشنواره (فستیوال)، کاربرد دارد و وارد زبان و قلمرو
فرهنگی کشورهای مسلمان و عرب زبان گردیده است نیز، نشانهی دیگری است بر فر و شکوه این دو جشن باستانی.
چگونگی برگزاری کنونی جشن مهرگان امروزه هم میهنانمان چند
روز مانده به پاییز با خانه تکانی به پیشباز پاییز و مهرگان میروند، در روز مهر از ماه مهر جلوی در خانهها را آب پاشی و جارو کرده و پس از آن با رفتن به نیایشگاهها و گردهم آمدن با تهیهی خوراکهایسنتی از یکدیگر پذیرایی میکنند و با سخنرانی، خواندن سرود و شعر و دکلمه جشن
مهرگان را با شادی برپا میکنند. در برخی روستاهای کشور،
جشن مهرگان همراه با اجرای موسیقی سنتی
همراه است بدین گونه که در روز پنجم پس از مهرگان، گروهی از اهالی روستا که بیشتر آنان را جوانان تشکیل میدهند در تالار مرکزی یا نیایشگاه مرکزی روستا یا سرچشمه وقنات، گرد هم میآیند و «گروه ساز» را تشکیل میدهند، هنرمندان روستایی نیز با سُرنا و دف گروه را همراهی میکنند، آنها با هم حرکت کرده و از یک سوی ِروستا و از نخستین خانه مراسم بازدید از اهالی روستا را آغاز میکنند و با شادی وارد خانهها میشوند؛ کدبانوی هر خانه مانند همهی جشنهای ایرانی نخست آینه وگلاب میآورد و اندکی گلاب در دست افراد ریخته و آینه را در برابر چهرهی آنها نگه میدارد و سپس«لــُرَک» را که فراهم نموده میان همهی گروه پخش میکند، این آجیل مخصوص، مخلوطی است از تخم کدو، آفتابگردان، و نخودچی کشمش که همراه با شربت و چای پذیرایی میشود.آنگاه یکی از افراد گروه ِساز که صدایی رسا دارد نامهای کسانی را که پیش از این در این خانه سکونت داشته و درگذشتهاند باز میگوید و برای همهی آنهاآمرزش و شادی روان آرزو میکند.
پس از آن بشقابی از لرک از این خانه دریافت
میکنند و در دستمال بزرگی که بر کمر بستهاند میریزند و از خانه بیرون میآیند و
به خانه پسین میروند. چنان که در خانهای بسته باشد برای لحظهای بیرون خانه
میایستند و با بیان نامهای درگذشتگان آن خانه، بر روان و فروهر آنها درود
میفرستند.برخی از خانوادهها نیز پول و میوه برای استفاده در جشن مهرگان به
گروه میدهند و برخی دیگر نیز نوعی نان مخصوص به نام «لورگ» درست میکنند و
گوشتهای بریان شده که به قطعات کوچکی تقسیم شده است همراه با سبزی داخل آن قرار داده به گروه میدهند. پس از پایان مراسم در نیایشگاه، موبد یا کدخدا، آجیل، میوه و نان و گوشت و سبزی گردآوری شده را در میان شرکت کنندگان پخش میکند.
مردم تا آنجا که امکان دارد با لباسهای ارغوانی یا سرخ گرد هم آمده و به پایکوبی و شادی میپردازند و هر یک چند نبشتهی شادباش (کارت تبریک) برای هدیه به همراه دارند.
سفره مهرگان:خوان یا سفرهی مهرگانی
نیز همچون سفرهی هفت سین نوروز و دیگر سفرههای جشنهای ایرانی، هفتچینی از میوهها و خوراکیهاست همراه با شاخههایی
ازدرختان «سرو»، «مورد» و «گز» و شربتی از عصارهی «هوم»(هَئومَه) [6] که با شیر رقیق شده و نان مخصوص «لورگ» که روی پارچهای ارغوانی گرد ِیک آتشدان چیده میشوند.هفت میوه همچون سیب،
انار، ترنج، سنجد، بی (به)، انگور سفید، انجیر، کُـنار، زالزالک، ازگیل، خرمالو و ...
آجیل ویژهای از هفت خشکبار از
جمله مغز گردو، پسته، مغز فندق، بادام، تخمه، توت خشک، انجیر خشک، نخودچی و
...آش هفت غله از گندم، جو، برنج، نخود، عدس، ماش و ارزن.
کاسهای پر از آب و گلاب و سکه و برگ آویشن همراه با گلهای بنفشه و نازبو (ریحان)، آیینه، سرمهدان،
شیرینی و بویهای خوش همچون اسفند و عود و کُندر.
موسیقی مهرگان:خلف تبریزی در «برهان
قاطع» برای یکی از مقامها و لحنهای موسیقی سنتی ایران نام «موسیقی مهرگانی» را آورده است، که گمان میرود در دوران گذشته در جشن مهرگان موسیقی ویژهای نواخته میشده که اکنون از آن آگاهی نداریم.همچنین در میان دوازده
مقام نامبرده شده در کتاب «موسیقی کبیر»
ابونصر فارابی، مقام یازدهم با نام مهرگان ثبت شده است و نیز نظامی گنجوی در
منظومهی «خسرو و شیرین» نام بیست و یکمین لحن از سی لحن نامبردار شده را
«مهرگانی» نوشته است.
مهرگان در ادبیات:در ادبیات به ویژه چامههای
(شعرهای) پارسی، از مهرگان بسیار سخن به میان آمده است که در اینجا تنها نمونههای کوتاهی از آنها را میآوریم :مسعود سعد سلمان :
روز
مهر
و ماه مهر و جشن فرخ مهرگان مهر بفزا ای نگار ماه چهر مهربان
مهربانی
کن به جشن مهرگان و روز مهر مهربانی کن به روز مهر و جشن مهرگان
جام
را چون لاله گردان از نبید باده رنگ وندر آن منگر که لاله نیست اندر
بوستان
کاین جهان را ناگهان از خرمی امروز کرد بوستان نو شکفته عدل
سلطان جهان
منوچهری دامغانی :
شاد
باشید که جشن مهرگان آمد بانگ و آوای ِدَرای ِکاروان آمد
کاروان
مهرگان از خَزران آمد یا ز اقصای بلاد چینستان آمد
نا از این آمد،
بالله نه از آن آمد که ز فردوس برین وز آسمان آمد
مهرگان آمد، هان در
بگشاییدش اندر آرید و تواضع بنماییدش
از غبار راه ایدر
بزداییدش بنشانید و به لب خرد نجاییدش
خوب دارید و فرمان
بستاییدش هرزمان خدمت لختی بفزاییدش
دقیقی :
گاه
آن
آمد که باد مهرگان لشگر کشد دست او پیراهن اشجار از سر بر کشد
باغها را
داغهای عریان بر برزند شاخها را چادر نسطوریان بر سر کشد
زانکه سی سنبر
چون ما مست و نرگس شوخ چشم هردو بدخو را همی در زر و در زیور کشد
مهرگان آمد و
جشن ملک افریدونا آن کجا گاو خوشش بودی بر ما یونا
قطران تبریزی :
آدینه و
مهرگان و ماه نو بادند خجسته هر سه بر خسرو
عنصری :
مهرگان
آمد گرفته فالش از نیکی مثال نیکروز و نیکجشن و نیکوقت و
نیکفال
ناصر خسرو :
نـوروز
بـه از مـهـرگـان، گـرچـه هـــر دو زمـــانــنــد،
اعــتــدالــــی
امیرهوشنگ ابتهاج (هـ الف. سایه) :
بــگشاییم
کفتران را بــال
بــفروزیم شعله بـر سر کوه
بـسـرایـیـم شادمانه سرود
وینچنین با هزار
گونه شکوه
مهرگان
را به پیشباز رویم ...
رقص
پر پیچ و تاب
پرچمما
زیر پرواز کفتران سپید
شادی آرمیده
گام سپهر
خندهی نوشکفتهی خورشید
مهرگان
را درود میگویند ...
گرم هر کار مست، هر پندار
همره هر پیام، هر سوگند
در
دل هر نگاه، هر آواز
توی هر بوسه، هر لبخند"
ما
خواهانیم که پشتیبان کشور تو باشیم،
ما نمیخواهیم از کشور تو جدا
شویم،
نمیخواهیم از خانه خود جدا شویم،
مباد جز این ای مهر نیرومند ! "
آبان:
جشن های آبانگان: آبانروز از آبان ماه برابر با 10آبان در گاهشماری ایرانی «...اینک آبها را میستاییم، آبهای فروچکیده و گردآمده و روان شدهو خوب کـُنش ِ اهورایی را...»
(یسنا - هـات 38 - بند 3)«جشن آبانگان» جشنی است در گرامیداشت
ستارهی روان (سیاره) درخشان «اَنَهیتَه / آناهید (زهره)»و رود پهناور و خروشان «اردوی / آمو (آمودریا)»، و بعدها ایزدبانوی بزرگ«آب»ها در ایران (غیاث آبادی،
1382،ص77).«اَردوی سوره اَناهیتا» Ardavi
– Sura Anhita ایزدبانویی ایرانی
بسیار برجستهای است که نقش مهمی در آیینهای ایرانی دارد و پیشینهی ستایش و
بزرگداشت این ایزد بانو در فرهنگ ایرانی به دورههای پیش از زرتشتی در تاریخی
ایران میرسد. بخش بزرگی در کتاب اوستابه نام «آبان یشت»(یشت پنجم) که یکی از
باستانیترین ِیشتها میباشد به این ایزد بانو اختصاص دارد، در این یشت، او زنی
است جوان، خوش اندام، بلند بالا، زیبا چهره، با بازوان سپید و اندامی برازنده،
کمربند تنگ بر میان بسته، به جواهر آراسته، با طوقی زرین بر گردن، گوشواری چهارگوشدر گوش، تاجی با سد ستارهی هشت گوش بر سر، کفشهایی درخشان درپا، با بالاپوشی
زرین و پرچینی از پوست سگ آبی. اَناهید گردونهای دارد با چهار اسب سفید، اسبهای گردونهی او ابر، باران، برف و تگرگ هستند.او در بلندترین طبقهی آسمان جای
گزیده است و بر کرانهی هر دریاچهای، خانهای آراسته، با سد پنجرهی درخشان وهزار
ستون خوش تراش دارد. او از فراز ابرهای آسمان، به فرمان اهورامزدا، باران و برف و
تگرگ را فرو میباراند.
نیایشگاههای آناهیتا
معمولا در کنار رودها برپا میشده و
زیارتگاههایی که امروزه با اسامی دختر و بی بی مشهور هستند و معمولا در کنار آنها
آبی جاری است، میتوانند بقایای آن نیایشگاهها باشند.
برخی حتی سفرههای نذری با نام بی بی (همچون بی بی سه شنبه) را بازماندهی آیینهای مربوط به آناهیتا میدانند.آناهیتا همتای ایرانی
«آفرودیت»، الههی عشق و زیبایی در یونان و «ایشتر»، الههی بابلی، به شمار میرود.واژهی «آب» که جمع آن«آبان» است در اوستا و پهلوی «آپ» و در
سانسکریت «آپه» Apa ودر فارسی هخامنشی «آپی» میباشد.
این آخشیج (عنصر) همانند آخشیجهای اصلی دیگر چون آتش و خاک و هوا در آیینهای ایرانیان باستان مقدس است و آلودن آن گناهی بس بزرگ است. برای هریک از چهار آخشیج امشاسپندی (فرشته) ویژه نامگذاری شده است. به گواهی اوستا و نامههای دینی پهلوی، ایرانیان آخشیجهای
چهارگانه را که پایهی نخستین زندگی است، میستودند. در جشن آبانگان، پارسیان
به ویژه زنان در کنار دریا یا رودخانهها، فرشتهی آب را نیایش میکنند. ایرانیان کهن آب را پاک (مقدس) میشمردند
و هیچگاه آنرا آلوده نمیکردند و آبی را که اوصاف سهگانهاش (رنگ - بو - مزه)
دگرگون میشد برای آشامیدن و شستشو بهکار نمیبردند.
«هرودوت» میآورد :«... ایرانیان در میان آب
ادرار نمیکنند، آب دهان و بینی در آن نمیاندازند و در آن دست و روی نمیشویند ...»
«استرابون» جغرافیدان یونانی نیزمیآورد :«... ایرانیان در آب
روان، خود را شستشو نمیدهند و در آن لاشه،
مردار و آنچه که نا پاک است نمیاندازند ...» در برگردان فارسی آثارالباقیه
ابوریحان بیرونی
میخوانیم :
«... آبان روز دهم آبان ماه است و آن را عید میداند که به جهت
همراه بودن دو نام، آبانگان میگویند. در این روز زو Zoo پسر طهماسپ از سلسلهی
پیشدادیان به شاهی رسید، مردم را به کندن قناتها و نهرها و بازسازی آنها فرمان
داد، در این روز به کشورهای هفتگانه خبر رسید که فریدون ، بیوراسب (ضحاک - آژی
دهاک) را اسیر کرده، خود به پادشاهی رسیده و به مردم دستور داده است که خانه و
زندگی خود را دارا شوند...»
در روایت دیگرى آمده است
که پس از هشت سال خشکسالى در ماه آبان
باران آغاز به باریدن کرد و از آن زمان جشن آبانگان پدید آمد.
زرتشتیان نیز در این روز
همانند سایر جشنها به آدریانها
(آتشکدهها) مىروند و پس از آن براى گرامیداشت مقام فرشتهی آبها، به کنار جوىهاو نهرها و قناتها رفته و با خواندن اوستاى آبزور (بخشى از اوستا که به آب و آبان
تعلق دارد) که توسط موبد خوانده مىشود، اهورامزدا را ستایش کرده و درخواست
فراوانى آب و نگهدارى آن را کرده و پس از آن به شادى مىپردازند. جالب اینجاست که مىگوینداگر در این روز باران ببارد، آبانگان به مردان تعلق گرفته و مردان تن و جان خویش را به آب مىسپارند و اگر بارانى
نبارد، آبانگان زنان است و زنان آب تنى مىکنند.
تیرما سیزه شو: تیرما سیزه شو ماه روزاز آبان ماه برابر با 12آبان در گاهشماری ایرانی جشنی به نام «تیرما سیزهشو» یا «تیرماه سیزه شو» در گاهشماری باستانی تبری، که همان جشن تیرگان در مازندران است.
دهواحنینا:روزهیجدهمماه تورامندایی برابر با 14آبان در گاهشماری ایرانی در گاهشماری صابئین مندایی روز هیجدهم ماه تورا (چهارمین ماه سال) جشنی برپا میشود به نام «دهواحنینا» یا «عید کوچک» که
از آیینهای این جشن میتوان به دید و بازدید و تهیهی خوراکیهای ویژه نام برد.
پاییزانه:دی به مهراز آبان ماه برابر با 15آبان در گاهشماری ایرانی میانهی فصل پاییز هنگام برگزاری جشنی به نام «پاییزانه» یا «جشن میانهی
پاییز» است که در گاهشماری گاهنباری نیز هنگام یکی از گاهنبارها به
نام «اَیاثرِم»(در اوستا اَیاثرِیمَه) به مانک «آغاز سرما» بوده است. این گاه در باور سنتی زرتشتیان هنگامی است که خداوند گیاهان و رستنیها را آفریده است.جشن پاییزانه هنوز در بین مردم کرمانشاه برگزار میشود و از مراسم این جشن میتوان به خواندن دعا و پختن خروس به شمارگان فرزندان خانواده نام برد.
گالشی جشن:آسمانروز از آبان ماه برابر با 27آبان در گاهشماری ایرانی این روز برابر با سیزدهم تیرماه دَیلمی و روز جشن تیرگان در گیلان است که با نام «تیرجشن» یا «گالشی جشن» شناخته می شود.
ممنون از زهرای عزیز